گفتگو درباره واژه گزارش تخلف انان نویسه گردانی: ʼNAN انان . [ اُ ] (ع ص ) ۞ مرد بسیار ناله کننده . (ناظم الاطباء). بسیار ناله کننده . (آنندراج ). کثیرالانین . (از اقرب الموارد). || (اِ) ناله . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی انان انان . [ اَ ] (ع مص ) ۞ أن َّ المریض اناً و انیناً و اناناًو تأناناً؛ نالید. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) نالش . (مهذب الاسماء). و رجوع به ... انان انان . [اَن ْ نا ] (ع ص ) مرد بسیار ناله کننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کثیرالانین . (از اقرب الموارد). بسیار نالنده . بسیارنال . بیش نالنده .... کیو انان کیو اِنان (انگلیسی: QAnon (/kjuːəˈnɒn/)؛ تئوری توطئه راست افراطی که مدعی است توطئهای پنهان از سوی آنچه ادعا میشود «دولت پنهان در ایالات متحدهٔ آم... آنان آنان . (ضمیر) ج ِ آن . آن کسان . ایشان . اوشان . آنها : همه تفاخر آنان بجود و دانش بودهمه تفاخر اینان بغاشیه ست و جناغ . منجیک .آنانکه محیط فض... عنان عنان . [ ع ِ ] (ع مص ) معارضه کردن . (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شریک بودن دو کس در مالی خاص نه در سایر اموال... عنان عنان . [ ع ِ ] (ع اِ) دوال لگام که بدان اسب و ستور را بازدارند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دوال لگام که سوار به دست گیرد، و اطلاق ... عنان عنان . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عُنّة.(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عنة شود. عنان عنان . [ ع َ ] (ع اِ) ابر یا ابر آب گیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عنان السماء؛ آنچه از آسمان بنظردرآید. (منتهی الارب ) (از اقرب ال... عنان عنان . [ ع َن ْ نا ] (ع ص ) درنگ کار. گویند هو عنان الخیر؛ یعنی وی در نیکی درنگ میکند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || سباق . (المنجد... عنان عنان . [ ع ُن ْ نا ] (ع اِ) اصل العنوان . (منتهی الارب ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود