اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انتظار بردن

نویسه گردانی: ʼNTẒAR BRDN
انتظار بردن . [ اِ ت ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) منتظر بودن . چشم براه داشتن . چشم داشتن :
باری کسی که ملک برد انتظار او
نی چون تویی که هرزه بری انتظار ملک .

انوری (از آنندراج ).


عمری ببوی یاری بردیم انتظاری
زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری .

سعدی .


معنی توفیق غیر از همت مردانه چیست
انتظار خضر بردن ای دل فرزانه چیست ؟

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.