انجام پذیر
نویسه گردانی:
ʼNJAM PḎYR
انجام پذیر. [ اَ پ َ ] (نف مرکب ) شدنی . (یادداشت مؤلف ). قابل انجام شدن . قابل اجرا. اجراپذیر. عمل شدنی . پیش رفتنی . (از لغات فرهنگستان ). مقابل انجام ناپذیر. (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.