انجوغ گرفتن
نویسه گردانی:
ʼNJWḠ GRFTN
انجوغ گرفتن . [ اَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نشکنج گرفتن . (ناظم الاطباء). منقبض شدن . تشنج . (زمخشری ، ازیادداشت مؤلف ): اقورار، تشنج ، شنج ، تخدید؛ انجوغ گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). نخوص ؛ انجوغ گرفتن پوست کسی از پیری . تخدد؛ انجوغ گرفتن . (از منتهی الارب ).
- انجوغ گرفته ؛ شَنِج . (زمخشری ، از یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.