گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اند نویسه گردانی: ʼND اند. [ اَ ] (اِ) گلابه و کاه گل ۞ که بر بام و دیوار مالند. || غیبت و بدگویی . || رؤیای صادق . || کسی که بر بام و دیوار کاه گل میمالد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اندا شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی برچی اند این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اند و دند اند و دند. [ اَ دُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بمعنی تار و مار که زبر و زیر باشد و هم پاشیده و پراکنده باشد. (از هفت قلزم بنقل از یادداشتهای ل... راک اند رل راک اند رل . [ اَ رُ ] (انگلیسی ، اِ مرکب ) ۞ در انگلیسی «راک » به معنی جنباندن و «اند» بمعنی «و» و «رُل » بمعنی چرخاندن است که معنی کلی ... اول ایدون گوید درین نامه که تا جهان بود مردم گرد دانش گشته اند نخست چنین گوید در این نامه که همیشه عالم مردم دور و بر علم و کسب دانش بوده اند. عند عند. [ ع ِ دَ / ع َ دَ / ع ُ دَ ] (ع اِ) ظرف غیرمتصرف است برای مکان ، خواه حقیقی باشد، مانند: جلست عند زید (نزد زید نشستم )؛ و خواه مجازی ، م... عند عند. [ ع ُ / ع ِ / ع َ ] (ع اِ) ناحیه . (از اقرب الموارد). ناحیه و اطراف . (ناظم الاطباء). کرانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عند عند. [ ع ِ ] (ع اِ) قلب و معقول . (اقرب الموارد). قلب و دل و خاطر. (ناظم الاطباء). || ادراک و اطلاع . (ناظم الاطباء). عند عند. [ ع َ ن َ ] (ع اِ) جانب و طرف . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): هو یمشی وسطاً لا عنداً (اقرب الموارد) (منته... عند عند. [ ع َ ن ِ ] ۞ (ع ص ) طعن عند؛ نیزه ٔ چپ و راست زده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیزه زدن به چپ و راست . (از اقرب الموارد). عند عند. [ ع ُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَنود. رجوع به عنود شود. || ج ِ عَنید. رجوع به عنید شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود