اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اندرون شدن

نویسه گردانی: ʼNDRWN ŠDN
اندرون شدن . [ اَ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اندرون رفتن . داخل شدن .
- امثال :
با شیر اندرون شد و با جان بدر رود (عشق تو در درونم و جان تو در دلم ...) سعدی . (امثال و حکم مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.