اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اندوهگین شدن

نویسه گردانی: ʼNDWHGYN ŠDN
اندوهگین شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غمگین شدن . غمناک گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). حزن . (دهار) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). ابتئاس .اسی . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) . وجد. (تاج المصادر بیهقی ). عبرة. اکتیان . اغتمام . انغمام . اغتصاص . تترح . دجم . استهمام . ترح . (از منتهی الارب ). استیحاش . شجب . اکتآب . کمد. تشجب . ابلاس . نجد. شجن . تحزن . احتزان . شجون . اهتمام . (یادداشت مؤلف ) :
شد اندوهگین شاه چون آن بدید
یکی باد سرد از جگر برکشید.

فردوسی .


به هر نیک و بد زود شادمان و زود اندوهگین مشو. (منتخب قابوسنامه ص 34). هرکه بچشم خرد عاقبت کار تواند دید چون بدان رسد اندوهگین نباشد. (از اقوال منسوب به ارسطو، نقل از تاریخ گزیده ). || اسف . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) . اسف . تأسف . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اندوه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.