گفتگو درباره واژه گزارش تخلف انده گین نویسه گردانی: ʼNDH GYN انده گین . [ اَ دُه ْ ] (ص مرکب ) اندوهگین . غمگین . غمناک : نشسته بودم دوش از فراقش اندهگین بطبع گوهر سنج و بدیده گوهربار.مسعودسعد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی اندهگین کردن اندهگین کردن . [ اَ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غمگین کردن . اکماد. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به اندوهگین کردن شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود