گفتگو درباره واژه گزارش تخلف انسی نویسه گردانی: ʼNSY انسی . [ اُ ] (اِخ ) عبدالرحمن خان بن بختیارخان دهلوی . صوفی و شاعر بود و در 1025 هَ . ق . درگذشت . از اوست :گر دل ز غم دوست سلامت بودی آماجگه تیر ملامت بودی گویند قیامتی و دیداری هست ای کاش که امروز قیامت بودی .(از تذکره ٔ روز روشن چ تهران ص 88). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی عنسی عنسی . [ ع َ ] (اِخ ) علی بن موسی بن عبدالملک اندلسی . رجوع به علی عنسی شود. عنسی عنسی . [ ع َ] (اِخ ) علی بن یحیی یمانی . رجوع به علی عنسی شود. انثی انثی . [ اُ ثا ] (ع اِ) ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (مهذب الاسماء). ماده که در مقابل ... عمار عنسی عمار عنسی . [ ع َم ْ ما رِ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسربن عامر کنانی مذحجی عنسی قحطانی ، مکنی به ابوالیقظان . رجوع به عمار کنانی شود. علی عنسی علی عنسی . [ ع ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد عنسی صنعانی . ادیب و شاعر بود و در صنعاء متولد شد و در جمادی الاولی یا جمادی الاَّخره ٔ سال 113... علی عنسی علی عنسی . [ ع َ ی ِع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رجوع به اب... علی عنسی علی عنسی . [ ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی . ملقب به شمس الدین . شاعریمانی . وی از بنی عنس و از مذحج بود و مورد خشم الملک المظفر رسولی واقع ... سی ان سی کنترل رقومی رایانه ای کنترل سیانسی کنترل رقمی رایانهای یا سیانسی به راهبری ماشینابزار صنعتی از با استفاده از رایانهای گفته میشود. سیانسی (CNC) کوتاهشدهٔ Com... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود