انف . [ اَ ] (ع مص )
۞ زدن بینی کسی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بر بینی زدن . || به بینی رسیدن آب و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ): انفه الماء؛ رسید آب تا بینی او در حوض و جوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاسپر کردن شتران مرغزارستور نارسیده را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).