اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انف

نویسه گردانی: ʼNF
انف . [ اَ ن َ ] (ع مص ) ۞ ننگ داشتن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ننگ داشتن . (تاج المصادربیهقی ) (مصادر زوزنی ). استنکاف . (از اقرب الموارد).ننگ و عار داشتن . (آنندراج ): ما رأیت احمی انفاً من فلان ؛ یعنی با ننگ تر از فلان ندیدم . || باردار شدن زن و رغبت نکردن وی بچیزی . (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء). ویار کردن زن . (یادداشت مؤلف ). || دردمندبینی شدن شتر از چوبک مهار. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نالیدن شتر از حلقه ٔ مهار. (از اقرب الموارد). || رام و منقاد گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || کراهت داشتن گوینده از آنچه گفته . (از ناظم الاطباء). تنزه . (از اقرب الموارد). || سابق شدن . (آنندراج ). و رجوع به اِنف و انفت و انفة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عنف . [ ع ُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عنیف . رجوع به عنیف شود.
آنف . [ ن ِ ] (ع ص ) ننگ دارنده . ج ، آنفین . || رام . آهسته . || آنکه بینی او درد کند. || اول وقت . سابق . هم اکنون .
آنف . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ اَنْف .
آنف . [ ن َ ] (ع ن تف ) آنف بلاد؛ آنکه حاصل آن پیش رس تر باشد. || بادسرتر. کله شَخ تر. منیعتر. ابی تر. مستنکف تر. || (ص ) بزرگ بینی .
تجاوز جنسی همراه با خشونت
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: اتسیاک atsyāk (سغدی)*** فانکو آدینات 09163657861
هرگونه رفتار آمیزشی که با خوشنودی یکی از دو یار همراه نباشد.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.