اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انگار کردن

نویسه گردانی: ʼNGAR KRDN
انگار کردن . [ اَ / اِ ک َ دَ ] (مص مرکب )فرض کردن . تقدیر کردن . شمردن . تصور کردن . پنداشتن . گرفتن . تقدیر کردن . انگاشتن . گمان کردن : انگار می کنم که ورنجستم . انگار کن اینجا خانه ٔ ماست ، اینجا هم مسجد. (از یادداشتهای مؤلف ). و رجوع به انگار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.