اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انگشت نهادن

نویسه گردانی: ʼNGŠT NHADN
انگشت نهادن . [ اَ گ ُ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اعتراض کردن و عیب گرفتن . (برهان قاطع). اعتراض کردن بر قول کسی . نابود انگاشتن . عیب گرفتن . دخل و اعتراض کردن . (ناظم الاطباء). خرده گرفتن . آهو گرفتن . عیب آوردن . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 253). || (اِ مرکب ) انگشت دشنام . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). و رجوع به ترکیبات انگشت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.