اوا. [ اَ ] (اِ) آواز. (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). آواز و صدا. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء)
: ای شمس تبریزی بگو سر نهان شاه جو
بی رنگ و بوی و گفتگو از شمس بشنو این اوا.
مولوی .
|| آواز بازگشت . (ناظم الاطباء). || بمعنی ابا هم هست که شوربا و آش باشد. (هفت قلزم ) (برهان )(آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء).