گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اوصیا نویسه گردانی: ʼWṢYA اوصیا. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وصی . || ائمه ٔ هدی . جانشینان پیغمبر : سر بر زمین سجده نهاده ست بی رکوع آن کونه زاوصیا بسوی انبیا شده ست از علم بی نصیب نمانده ست لاجرم هر کو به انبیا ز ره اوصیا شده ست . ناصرخسرو.رجوع به ماده بعد شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی اوصیاء اوصیاء. [ اَ ] (ع ص ) ج ِ وصی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (شرح قاموس ). رجوع به وصی ... عوسیا عوسیا. (معرب ، اِ) اسم رومی بسباسة است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از مخزن الادویة). رجوع به بسباسة شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود