اوفر. [ اَ ف َ ] (ع ص ) (سقاء...) مشک تمام پوست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ن تف ) نعت تفضیلی است از وافر. وافرتر
: نصیب اوفر از ثنا و ثواب او را حاصل کرده . (عتبةالکتبة).
مهمان عزیز دارند اهل عرب به سنت
زآنم عزیز کردی دادی کمال اوفر.
خاقانی .