اهتجاج
نویسه گردانی:
ʼHTJAJ
اهتجاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستیهیدن در چیزی و تمادی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
احتجاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حجت آوردن . (تاج المصادر) (زوزنی ). دلیل آوردن .- احتجاج کردن ؛ حجت آوردن . استدلال کردن . اقامه ٔ دلیل .- || خ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.