اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهرام

نویسه گردانی: ʼHRʼM
اهرام . [ اَ] (ع اِ) ج ِ هَرَم که تثنیه ٔ آن هرمان باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به هرم شود. || ساختمانهای عظیمی به شکل هرم مربعالقاعده که اقوام قدیم آنها را به عنوان مقبره و معبد می ساختند و معروفترین اهرام قدیم ، اهرام مصر است . (از دائرة المعارف فارسی ).
- اهرام مصر ؛ بناهای عظیمی که فراعنه ٔ مصر بعنوان خوابگاه ابدی خود میساختند. هر یک از فراعنه هرمی برای خود می ساخت تا پس از مرگ جسد مومیایی شده ٔ او در آن محفوظ بماند. احتمال میدهند که در اغلب اهرام ابتدا اطاق جای جنازه را در دل سنگ می تراشیدند و ساختن هرم هر فرعون در زندگیش ادامه می یافت . از اهرام مصر قدیم 40 هرم باقی است که همه در مصر وسطی قرار دارد و معروفترین آنها سه هرم است که در «جیزه » نزدیک قاهره قرار دارد. مشهورترین فراعنه ٔ مصر سه پادشاه از سلسله ٔ چهارم اند موسوم به کِئوپس و کِفرن و می کرینوس که در حدود28 قرن قبل از میلاد می زیسته اند. از روی ابنیه ٔ عظیم قائم و دائمی که سلاطین سه گانه ٔ مزبور بعنوان خوابگاه ابدی خود ساخته اند امروز می توان قیاس کرد که قدرتشان تا چه حد بوده است . این سه بنا بنام اهرام یا اهرام ثلاثه معروف است و به فاصله ٔ 10/000 ذرع از شمال منفیس نزدیک قریه ٔ جیزه برپای ایستاده . از این سه آنکه بلندتر است هرم کئوپس است که 146 ذرع ارتفاع داشته (ولی امروز بیش از 137 ذرع ندارد) و طول ضلع مورب آن به 227 ذرع می رسیده . این هرم عظیم ترین بنای سنگی است که در ربع مسکون وجود دارد. هرم کفرن ، کمی از آن کوچکتر است و 136 ذرع بلندی دارد. هرم می کرینوس بسیار کوچکتر است و ارتفاع آن به 66 ذرع می رسد. سطح خارجی اهرام ، پوششی از سنگ آهک داشته که بخوبی بر یکدیگرسوار شده و صیقلی نیز بوده ولی امروز تقریباً بکلی ریخته است . هرمان و هرمین به دو هرم بزرگتر از سه هرم مذکور اطلاق میشده است . (از دائرة المعارف فارسی ) (از فرهنگ فارسی معین ). و نیز رجوع به برهان قاطع حاشیه ٔ ذیل هرم . و معجم البلدان و النقودالعربیه ص 56 - 55 و حبیب السیر و فهرست آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اهرام . [ اِ ] (ع مص ) پیر و کلان سال گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سخت پیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پیر کردن . || ...
اهرام . [ اَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به بوشهر میان کلیه و بوشهر در 233هزارگزی شیراز واقع شده است . (یادداشت بخط مؤلف ).
اهرام مصر. [ اَ م ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به اهرام و دائرةالمعارف فارسی و فرهنگ فارسی معین شود.
احرام . [ اِ ] (ع مص ) آهنگ حج کردن . || بحرمت شدن . در حرمتی که هتک آن روا نیست درآمدن . || حرام بکردن . (تاج المصادر). || به ماههای...
احرام . [ اِ ] (ع اِ) شَرب سیاه و از آن طیلسان کردندی . (رحله ٔ ابن جُبیر).
احرام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَرَم و حَریم .
احرام بند. [ اِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه احرام بسته باشد : طراوت که از جان هواخواه تست ز اِحرام بندان ِ درگاه تست .کلیم .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
چادر احرام . [ دَ / دُ رِ اِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) کنایه است از برف . (آنندراج ) : از پشت کوه چادر احرام برکشدبر کتف ابر چادر ترسا بر افکند...
جامه ٔ احرام . [ م َ / م ِ ی ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامه ای که به نیت احرام پوشند. (آنندراج ). لباسی که حاجیان هنگام رسیدن بمیقات ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.