اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهرم

نویسه گردانی: ʼHRM
اهرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) مخفف اهریمن . شیطان . (غیاث اللغات ) (ازآنندراج ). اهریمن . اهرامن . (جهانگیری ) :
زیباتر از پری است ببزم اندرون ولیک
در رزمگاه باز ندانی ز اهرمش . ۞

سوزنی (از جهانگیری ).


نای را حق بیهده خوش دم نکرد
بهر انس آمد پی اهرم نکرد.

مولوی .


|| کفچه ٔ سطبر. || کلان مار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || دسته ٔ هاون . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
احرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن هبرة الهمدانی . مردی جاهلی و حافظ ذکر او آورده است . (تاج العروس ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.