اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهل خرد

نویسه گردانی: ʼHL ḴRD
اهل خرد. [ اَ ل ِ خ ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خردمند. باخرد. عاقل :
کجا عقل یا شرع فتوی دهد
که اهل خرد دین به دنیی دهد.

سعدی .


بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد.

(گلستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.