اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهل دیده

نویسه گردانی: ʼHL DYDH
اهل دیده . [ اَ ل ِ دی دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل بصیرت :
گر دیده یک اهل دیده بودی
دل مژده پذیر دیده بودی .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.