اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایار

نویسه گردانی: ʼYAR
ایار. [ اَ ](اِ) نام ماه سیم بهار است از ماه رومیان . (از آنندراج ) (هفت قلزم ). یکی از ماههای رومیان که آفتاب در ثور باشد. (غیاث ). جوزا. (بحر الجواهر) :
جهان را دهم روز بود از ایار
نود نه گذشته ز پانصد شمار.

نظامی .


این هنوز اول آذار جهان افروزاست
باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار.

سعدی .


دو کانون و دوتشرین و پس آنگه
شباط و آذر و نیسان ایار است .
حزیران و تموز و آب و ایلول
نگهدارش که از من یادگار است .

(از نصاب الصبیان ).


|| بودن آفتاب در برج جوزا. (آنندراج ). || ترجمه ٔ حساب هم میباشد چه ایارگیر محاسب و حساب گیرنده را گویند. (آنندراج ) (هفت قلزم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عیار گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دینار و درهم را یک یک وزن کردن . مقدار باردینار را پیدا کردن . (از یادداشت مرحوم دهخدا). عیار کردن . تعیی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ناتمام عیار. [ ت َ ] (ص مرکب ) صفت زر و سیم مغشوش و ناسره . که عیارش تمام نیست : به سوق صیرفیان در حکیم را آن به که بر محک نزند سیم نات...
نسیم عیار. [ ن َ م ِ ع َی ْ یا ] (اِخ ) (مهتر...) نام عیاری معروف در قصه های عامیانه . از قهرمانان کتاب اسکندرنامه است که کارهای اعجاب انگی...
شبگون عیار. [ ش َ ن ِ عَی یا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ).
کامل عیار کردن .[ م ِ ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خالص گردانیدن . مجازاً، تهذیب کردن . زدودن غل و غش . کامل ساختن : ترا در بوته ٔ گل بهر آن دادند...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.