اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اید

نویسه گردانی: ʼYD
اید. [ اَ ] (ع اِمص ) قوت و نیرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیرو. (دهار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
عائد. [ ءِ ] (اِخ ) ابن ثعلبةبن وبرة البلوی صحابی . وی از کسانی است که در تحت الشجرة بیعت کرد و شاهد فتح مصر بود و به سال 53 هَ . ق . در ب...
عید فطر. [ دِ ف ِ ] (اِخ ) عید رمضان . (آنندراج ). عید پس از اتمام روزه که روز اول ماه شوال باشد. (ناظم الاطباء). یوم العِداد. (از منتهی الار...
هلال عید. {هِ لِ}. (ترکیب وصفی. ا. مرکب). ماه نو که رویتش آغاز ماه شوال و پایان ماه روزه مسلمانان و اعلام عید فطر است. رؤیت هلال به معنای دیدن ماهِ نو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عید کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عید گرفتن . جشن به پا کردن . || عید فطر و یا اضحی گرفتن : چرخ بر من عید کرد و هر مهم ماه نو صاع تهی بنمود و...
عید مسیح . [ دِ م َ ] (اِخ ) روز مخصوص نصاری که در آن روز مائده بر حضرت عیسی علیه السلام نازل شد. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
عائد شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول فارسی زبانان نصیب گشتن . به دست آمدن . سود بردن .
عید اضحی . [ دِ اَ حا ] (اِخ ) عید قربان . عید گوسفندکشان . یوم العِداد (از منتهی الارب )، و آن روز دهم ذی حجه باشد. رجوع به اضحی و قربان شود ...
عید غدیر. [ دِ غ َ ] (اِخ ) یا عید غدیر خم . خُم موضعی است مابین مکه ٔ معظمه و مدینه ٔ منوره که روز هجدهم ذی حجه ٔ سال دهم هجرت (حجةالوداع ...
جامه ٔ عید. [ م َ / م ِ ی ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامه ای که در روز عید پوشند. (بهار عجم ) (آنندراج ). جامه ٔ نوروز : بهار آمده یارب چه رهن ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.