اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایسو

نویسه گردانی: ʼYSW
ایسو. (اِخ ) یکی از هفت ولایت روس قدیم است که در داستانهای نظامی آمده است :
از ایسو کمربسته گردنکشی
برون زد جنیبت چو تندآتشی .

نظامی .


ز ایسو زمین تا بخفچاق دشت
زمین را بتیغ و زره درنوشت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عیسو. (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام . رجوع به عیصو شود.
واژه ای ترکی مرکب از کلمات آی به معنای ماه، و سو به معنای آب می باشد. آیسو=ماه و آب نامی برای دختران
عیصو. ۞ (اِخ ) نام پسر اسحاق علیه السلام ، که رومیان از اولاد اویند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). برادر بزرگ یعقوب است ، و گویند فرنگ از نسل ...
ایس و لیس . [ اَ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جزء اول «ایس » به معنی بودن است و لیس همان کلمه است باضافه ٔ لای نفی عربی . (از یادداش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
داود
۱۳۸۹/۰۸/۱۵ Iran
0
0

در ایل کردشولی به معنای اکنون یا الان کاربرد دارد


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.