اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ای کاش

نویسه گردانی: ʼY KAŠ
ای کاش . [ اَ / اِ ] (صوت مرکب ) کاشکی . کاش :
مردم آن است که چون مرد ورا بیند
گوید ای کاش کم این صاحب غارستی .

ناصرخسرو.


ای کاش که بخت سازگاری کردی
با جور زمانه یار یاری کردی .

حافظ.


خلقی ز پی من و تو در گفتارند
چون نام من و تو در زبانها آرند
گویند فلانی و فلانی یارند
ای کاش چنان بدی که می پندارند.

(از صحاح الفرس ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.