اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایلام

نویسه گردانی: ʼYLAM
ایلام . (ع مص ) (از «ال م ») دردمند کردن . (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ). درد رسانیدن . (منتهی الارب ). || دردمند شدن . (المصادر زوزنی ). || (از «ول م ») طعام عروسی ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مهمانی عروسی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). به طعام عروسی کسی را بردن . ولیمه دادن . مهمانی عروسی دادن . (یادداشت بخط مؤلف ). || مجتمع و فراهم آمدن خوی و خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ایلام . (اِخ ) یکی از شهرستانهای استان پنجم کشور است که سابقاً آن را پشتکوه می نامیده اند. این شهرستان در جنوب باختری استان واقع و حدود و...
ایلام . (اِخ ) شهر ایلام مرکز دهستان ایلام و نام اولیه ٔ آن حسین آباد بوده است . حسین آباد مرکز تابستانی والی پشتکوه محسوب میگردید. در سال ...
ایلام یا عیلام نام یکی از تمدن‌های ایران است که از سال ۳۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۴۰ سال قبل از تولد مسیح، در بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران گسترد...
ائلام . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایلام شود.
عیلام . [ ع َ ] (ع اِ) کفتار نر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عَیالیم . (اقرب الموارد).
عیلام . (اِخ ) ۞ کشوری بود در قدیم شامل خوزستان ، لرستان (پشتکوه ) و کوههای بختیاری کنونی . حدود این کشور از مغرب رود دجله از مشرق قسمتی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.