ایمن آباد. [ م ِ ] (اِ مرکب ) محل بی بیمی و بی خطری . جای امن وآسایش . موضع امن و راحت . (فرهنگ فارسی معین ).مقام امن . (شرفنامه ). جای امن . (مؤید الفضلا). جای امن و آباد. در عنصر دانش محل امن بهشت و کعبه . البته به معنی معموره ٔ ایمن از عالم از قبیل خرم آباد پس ترکیب محمول بر قلب و آباد به معنی معموره باشد. (از آنندراج ). جای امن و جای سلامت . (ناظم الاطباء)
: نبود اعتمادش بر آن مرز و بوم
که هست ایمن آباد رومی بروم .
نظامی .
خردمند را خوبی از داد اوست
پناه خدا ایمن آباد اوست .
نظامی .