اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

این

نویسه گردانی: ʼYN
این . [ اَ ن َ ] (ع اِ) یکی از مقولات نه گانه ٔعرض است در فلسفه و منطق و آن بودن چیزی است در مکان معین و مخصوص ۞ . (فرهنگ فارسی معین ). یکی از مقولات نه گانه ٔ عرضی و آن عبارت از بودن چیزی است در مکان معین و مخصوص . بعضی میگویند: «این » عبارت از نسبت چیزی است بمکانی . شیخ میگوید:«این » بر دو قسم است یکی حقیقی که عبارت از بودن شی ٔ است در مکان معین و محدود و مخصوص بخود و دیگری غیرحقیقی و آن عبارت از بودن شی ٔ است در مکان بزرگتر از خود. (فرهنگ لغات و اصطلاحات دکتر سجادی ). هو حالة تعرض للشی ٔ بسبب حصوله فی المکان . (تعریفات ). عبارت است از حصول چیزی در مکان همچو حصول زید در خانه یا در بازار. (نفایس الفنون ). حصول الشی ٔ فی المکان ، و این سؤال عن مکان مبهم . (بحر الجواهر) :
ذات او سوی عارف و عالم
برتر ازاین و کیف و از هل و لم .

سنائی .


هست صد چندان میان منزلین
آن طرف از این تا بالای این .

مولوی .


رجوع به اساس الاقتباس ص 50 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عین . [ ع َ ] (اِخ ) شهرکیست به عربستان ، خرم و آبادان . (حدود العالم ).
عین . [ ع َ ی َ ] (ع مص ) فراخ گردیدن سیاهی چشم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).خوب چشم شدن . (آنندراج ). عَینة. رجوع ...
عین . [ ع َ ی َ ] (ع اِ) باشندگان شهر. (منتهی الارب ). ساکنان در شهر. (ناظم الاطباء). اهل بلد. (اقرب الموارد). || اهل سرای . (منتهی الارب )...
عین . [ ع َی ْ ی ِ / ع َی ْ ی َ ] (ع ص ) سقاء عین ؛ مشک آبریز و مشک نو. (منتهی الارب ). مشک نو و مشکی که آب آن برود. (ناظم الاطباء). مشکی ک...
عین . [ ع ُ ی ُ ] (ع اِ) ج ِ عیان . (منتهی الارب ). رجوع به عیان شود. || ج ِ عَیون . (منتهی الارب ). رجوع به عیون شود.
عین /'eyn/ ۱. [مجاز] ذات و نفس، ذات هر چیز. ۲. [جمع: عیون] [قدیمی] چشم. ۳. [جمع: اعیُن و عیوان] [قدیمی] چشمه. ۴. [قدیمی] هر چیز آماده و حاضر. ۵. [جمع:...
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوىِ اَیومَن یا اَئیئُمَن Ayuman-Aioman به معناى چشم و دیده و مال و توانگرى ، چشمه ...
آئن . [ ءِ ] (ع ص ) مرفّه و تن آسان .
عائن . [ ءِ ] (ع ص ) چشم کننده . || (اِ) آب روان . یقال : شرب من عائن ؛ ای من ماء سائل . || ما بها عائن ؛ أی احد. (منتهی الارب ). یعنی هیچ...
عین ا. [ ع َ نُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) چشم خدای . حفظ خدای . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : تو شب به روضه ٔ نبوی زنده داشته عین اللهت بلطف نظر پ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۷ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.