اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باب

نویسه گردانی: BAB
باب . (معرب ، اِ) معرب پاپ . (دزی ج 1 ص 47).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
باب ایل . [ ب ِ ] (اِخ ): بورسیپا شهری بود که رب النوع نبو در آن دارای پرستشگاه بود، بعدها در نزدیکی همین شهر، مردوک خداوند بزرگ بابلیها پرست...
باب گهر.[ گ ُ هََ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان در 90هزارگزی شمال باختری کرمان ، 5هزارگزی خاور راه مالرو ...
باب ماه . [ ب ِ ] (اِخ ) آنرا باب اسفیش نیز نامند. یکی از چهار دروازه ٔ جی اصفهان است . رجوع بباب اسفیش شود. (محاسن اصفهان چ طهران ص 92 و...
باب گرگی . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 31 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه ، سر راه مالرو ساردوئی...
باب گروه . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 18هزارگزی شمال ساردوئیه ، 15هزارگزی باختر راه مالرو ...
باب کرفس . [ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی مرکز دهستان هنزا بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 25هزارگزی شمال باختری ساردوئیه ، 5هزارگزی شمال راه مالرو ...
باب کنده . [ ک ِ دَ ] (اِخ )دروازه ای بکوفه . (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 47).
باب کورک . [ ] (اِخ )یکی از دروازه های شهر شوشتر. (ابن اثیر ج 7 ص 128).
باب کوسک . [ ب ِ ] (اِخ ) تصحیفی است از باب کوشک که محله ٔ بزرگیست باصفهان . (مراصد الاطلاع ).
باب کوشک . [ ب ِ ] (اِخ ) محله ٔ بزرگیست در اصفهان . مؤلف گوید: این محله هم اکنون آباد و اهل اصفهان آنرا در کوشک گویند. (مرآت البلدان ج 1). ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۳۳ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.