باب
نویسه گردانی:
BAB
باب . (اِخ ) فرقه ٔ سبعیه از باب ، علی بن ابیطالب علیه السلام را خواهند و از ابواب گروه دعوت کنندگان سوی کیش خود را مقصوددارند. || هر یک از وکلای امام دوازدهم درغیبت . و آن درجه ای میان حجت جزایر و امام بوده است و شاید همان «حجت اعظم » باشد که طریقه ٔ صباحیه (پیروان حسن صباح ) بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر «داعی الدعاة» نامیده میشد که ظاهراً «باب » امام زمان و دربان دعوت او منظور است و از کتب ایشان درست واضح نیست که آیا «باب » که مرتبه ٔ آن بالاتر از حجت است از میان خود حجتهای دوازده گانه انتخاب میشده و یکی از آنها بوده یا غیر از دوازده حجت بوده است . (تقی زاده مقدمه ٔدیوان ناصرخسرو ص مح و پاورقی شماره ٔ1 همان صفحه ).
واژه های همانند
۳۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
باب التبن . [ بُت ْ ت ِ ] (اِخ ) محله ٔ بزرگی بود در بغداد در کنار خندق مقابل قطیعه ٔ ام جعفرو آن اکنون ویران و تبدیل به صحرائی شده که در آ...
باب الجسر. [ ب ُ ل ج ِ ] (اِخ ) از دروازه های بغداد بوده است . رجوع به کتاب الوزرا و الکتاب چ مصر 1357 هَ . ق . ص 66 و 95 شود.
باب البحر. [ بُل ْ ب َ ] (اِخ ) یکی از چهار دروازه ٔ شهر اسکندریه . (حبیب السیر چ قدیم تهران جزو 4 ج 3 ص 398). یکی از ده دروازه ٔ قصر سلطان ا...
باب الازج . [ بُل ْ اَ زَ ] (اِخ ) محله ای در بغداد. (منتهی الارب ). محله ای بزرگ دارای بازارهای بسیار و محال بزرگ در مشرق بغداد، بدانجاعده ا...
باب الاسد. [ بُل ْ اَ س َ ] (اِخ ) از بناهای شهر همدان که از طرف کوه الوند وارد شهر میشود و دارای مجسمه ٔ شیرعظیمی بوده که بعداً آنرا شکستند.
باب الجنه . [بُل ْ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) لقبی است برای شهر قزوین :...احادیث بسیار که در فضیلت آن بقعه وارد است و مشهور است و در تدوین رافعی ...
باب الجوز. [ بُل ْ ] (اِخ ) دروازه و کویی در قرطبه یا بطلیوس . (عیون الانباء چ 1299 هَ . ق . ج 2 ص 43).
باب الحرب . [ بُل ْ ح َ ] (اِخ ) یکی از دروازه های بغداد است که در آنجا محله ٔ بزرگی بنام حربیه واقع است . دروازه ٔ مزبور به حرب بن عبدالملک ...
باب الحطه . [ ب ُ ل ح ِطْ طَ ] (اِخ ) یکی از درهای بیت المقدس است ... : و دری دیگر است در بیت المقدس همچنین در زمین برده که آنرا باب ال...
باب الحکم . [ بُل ْ ح ُ ] (اِخ ) دهی ازدهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر در 7 هزارگزی باختر بردسکن ، سر راه شوسه ٔ عمومی بردسکن . جلگه ...