اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باب

نویسه گردانی: BAB
باب . (اِخ ) رجوع به جعفر باب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
باب سلم . [ ب ِ س َ ] (اِخ ) محله ای به اصفهان || محله ای به شیراز.
باب شیخی . [ ش َ / ش ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نام قسمی خربزه و آن مدور است و در درون سبز. شاید طالبی امروزه باشد.
باب شیر. [ ب ِ ] (اِخ ) قریه ای است در یک فرسخی مرو. (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ج 1 ص 125) (مراصد الاطلاع ). قریه ای است از مرو در چند فر...
باب شیری . (ص نسبی ) منسوب است به بابشیر. (انساب سمعانی ). || (اِخ ) ابراهیم بن احمدبن علی بابشیری از دانشمندان متوفی بسال 306 هَ . ق ....
باب صفا. [ ب ِ ص َ ] (اِخ ) یکی از چهار در مسجد حرام به مکه ٔمعظمه : .. و مسجد حرام را چهار در است : باب بنی شیبه بر طرف عراقی است و مایل ...
باب شاع . [ ب ِ ] (اِخ ) دروازه و کویی است در رها به دمشق . (عیون الانباء ج 2 ص 123).
باب شام . [ ب ِ ] (اِخ ) یکی از محله های چهارگانه ٔ قدیم است در جانب غربی بغداد. (سمعانی ). رجوع به باب الشام شود.
باب شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متداول . معمول . مرسوم . مد شدن . رجوع به باب شود.
باب شگفت . [ ش ِ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مشیز شهرستان سیرجان 4 هزارگزی شمال مشیز و 3 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ کرمان به سیرجان ....
باب علی . [ ب ِ ع َ ] (اِخ ) یکی از چهار در مسجد حرام بر جانب مشرق : ... و چون ازین دو (باب النبی ) بگذری هم بر این دیوار مشرقی باب علی ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۳۳ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.