بابا
نویسه گردانی:
BABA
بابا. (اِخ ) پاپ : فهو عندالمسلمین کالبابا، او کخلیفة پطرس ، عندالنصاری الکاتولیک . (نقود ص 133): وربما استعصوا علیه فیها ربهم حتی یصلح بینهم البابا. (ابن بطوطه ). و یأتی الیها [ الی ایا صوفیه ] البابا، مرة فی السنة. (ابن بطوطه ). رجوع به پاپ شود.
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
قره بابا. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 3 هزارگزی شوسه ٔ میان...
قره بابا. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی جنوب باختری تکاب و 8 هزارگزی شمال باختری راه ...
کوه بابا. [ هَِ ] (اِخ ) نام کوهی به شمال افغانستان نزدیک هندوکش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوهی بزرگ از شاخه های هیمالیا در آسیای می...
بابا کلک . [ک َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، 28 هزارگزی جنوب خاوری مراغه ، 15 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به ...
بابا کمال . [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای در میان خرم آباد و نهاوند.
اسکی بابا. [ اَ ] (اِخ ) بابااسکی (بابای عتیق ). قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق قرق کلیسا از ولایت ادرنه ، در 30 هزارگزی جنوب قرق کلیسا و قری...
بابا جبول . [ ج ُ ب ب ] رجوع به باب و باب جبول شود.
بابا کوهی . (اِخ ) شیخ باباکوهی ، بشیراز گویند برادر پیرحسین شروانات بود، مرید شیخ ابوعبداﷲ خفیف . (تاریخ گزیده چاپ عکسی لندن ص 785)..... و د...
بابا کیان . [ ] (اِخ ) یکی از یازده قریه ٔ معروف اردکان فارس است . (جغرافیای غرب ایران ص 110). قریه ای است به سه فرسنگی میانه ٔ جنوب و ...
حاج بابا. (اِخ ) ابن حاج ابراهیم بن عبدالکریم . او راست : خلاصة الاعراب .