بابا
نویسه گردانی:
BABA
بابا. (اِخ ) (کوه ... ) کوهی در مغرب کابل ، سرچشمه ٔ رود هیرمند.
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
خون بابا. (اِخ ) نام تیره ای از طایفه ٔ حمزائی ایل چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
شاه بابا. (اِ مرکب ) کلمه ای که فرزندان شاهان پدر خودرا بدان میخواندند و خطابی بود که پسران سلاطین صفویه و قاجاریه بپدران خود میکردند. (ی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نام بوقلمون نر در ترکی عثمانی. بوقلمون را هندی گویند
حاجی بابا. (اِخ ) شیخ ابراهیم طوسی معروف به حاجی بابا. او راست : رسالة فی اللهو که گوید آن را ازکتب معتبره گرد آورده است . این کتاب در د...
حاجی بابا. (اِخ ) (کتاب ...) در سال 1824 م . / 1239 هَ . ق . یعنی قریب بده سال پس از مراجعت آخری خود از ایران جیمز موریه ۞ کتابی به انگ...
بالیم بابا. (اِخ ) از مریدان حاجی بکتاش ولی و پیر طریقت بکتاشه است . و در حکم پیر دوم طریقه ٔ بکتاشیه محسوب می شود. (از قاموس الاعلام تر...
بابا الجدال . [ اَل ْ ج َدْ دا ] (ع اِ مرکب ) در عربی مستحدث بمعنی ضد پاپ . (دزی ج 1 ص 47). و هر پاپ که طبق مقررات دین انتخاب نشده باشد. ...
بابا کوکلتاش . [ ] (اِخ ) (امیر...) امیری معاصر ابوالقاسم بابر: و در شبرغان لواء دولت امیرباباکوکلتاش سمت ارتفاع پذیرفت . (حبیب السیر چ خیا...