گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باباغری شدن نویسه گردانی: BABAḠRY ŠDN باباغری شدن . [ غ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کور شدن . نابینا شدن . باباغری شدن چشم ؛ نابینا شدن آن . از دید افتادن آن . رجوع به باباقری شدن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود