باج دادن
نویسه گردانی:
BAJ DʼDN
باج دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) پرداخت باج . || در صفحات لاریجان و مازندران ، اجاره دادن مرتع بحشم داران . || در تداول طهران و بعض شهرها، رشوه دادن : ما باج نمیدهیم . ما باج بشغال نمیدهیم .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.