اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باج ستان

نویسه گردانی: BAJ STAN
باج ستان . [ س ِ ] (نف مرکب ) باج گیرنده . عشار. ساعی . (دستوراللغه ) :
باج ستان ملوک تاج ده انبیا
کز در او یافت عقل خط امان از عقاب .

خاقانی .


واو بخوبی ز روم باج ستان
بنکوئی ز چین خراج ستان .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.