گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باجول نویسه گردانی: BAJWL باجول . ۞ (اِخ ) ابونصر پدر باجول و دیگر پیوستگان ایشان از تیرمردان بوده اند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 144). و ابونصر تیرمردانی پدر باجول در روزگارفتور آنرا [اسپیدز را] عمارت کرد. (ایضاً ص 158). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی باجول باجول . (اِخ ) دهی از دهستان دنباله رود بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز در 240هزار گزی جنوب باختری ایذه . کوهستانی ، گرمسیر. سکنه ٔ آن 200 تن است . آ... باجول این نام در پهلوی از دو بخش ساخته شده است: 1- باج یا باچ (باز، شاهین). 2 - اول ul (اوج، بالا)؛ و باجول یعنی شاهین بلندپرواز - اوج گیرنده. ***فانکو آدین... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود