گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باد نویسه گردانی: BAD باد. (پسوند) مزید مؤخر امکنه : زیرباد. برباد. مجیرباد. دین باد. زیادباد. سایرباد. ابرقان باد. || مزید مؤخر اسماء و آن همان بد (پهلوی پت ) است : آذرباد [ نام موبد ] . گل باد : سپهبد گزین کرد گلباد راچوگرسیوز و جهن و پولاد را.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی باد نوروزی باد نوروزی . [ دِ ن َ / نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادی که بموسم نوروز وزد، مقابل باد خزانی . رجوع به باد و باد بهاری شود : بقول چرخ گردا... باد مهرگان باد مهرگان . [ دِ م ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد خزان . باد خزانی . رجوع به باد، باد خزان و باد خزانی شود. باد گردیدن باد گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) باطل ، هباء، هدر، باد شدن . هیچ شدن . رجوع به باد و باد گشتن شود. باد فوردین باد فوردین . [ دِ ف َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی باد فروردین است که باد دبورباشد و آن تموج هواست از جانب مغرب بطرف مشرق و مهب آن ... باد فرودین باد فرودین . [ دِ ف ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد دبور و به معنی باد جنوب است و باد برین به معنی باد شمال چه قطب شمالی بلند است و جنوبی... باد سنجیدن باد سنجیدن . [ س َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از تکبر کردن باشد. (انجمن آرا). رجوع به باد در زیر دامن داشتن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داش... باد شبگیری باد شبگیری . [ دِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد سحرگاهی . باد پگاه : او خرامان چو باد شبگیری به هیونی چو شیر زنجیری .نظامی . باد سلیمان باد سلیمان . [ دِ س ُ ل َ ] (اِخ ) کنایه از دولت و حشمت سلیمان باشد. رجوع به باد شود. || بمعنی بادی که تخت آن حضرت را و لشکر و مردم ایش... باد پویایی ویژگی " آیرو داینامیکی" مبارک باد مبارک باد. [ م ُ رَ ] (جمله دعایی )یعنی خدا برکت دهاد و افزونی دهاد. (ناظم الاطباء). خجسته باد. فرخنده باد : ابوالمظفر گفت مبارک باد خلعت س... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۲۳ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود