بادام
نویسه گردانی:
BADʼM
بادام . (اِخ ) دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 4هزارگزی جنوب شوسه ٔ مهاباد به میاندوآب . سرزمینی است کوهستانی با آب و هوای معتدل و سالم و دارای 145 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه . محصولش غلات ، توتون . شغل مردمش زراعت و گله داری است . صنایع دستی اهالی جاجیم بافی .راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
بادام . (اِ) ۞ ترجمه ٔ گوز ۞ باشد. (آنندراج ). لَوز. (منتهی الارب ) (دهار). ابوالمثنی . نوع بادام «آمیگ دالوس ۞ » که میان بَرِ آنها خوراکی ...
بادام . (اِخ ) ابن عبداﷲ. نام مأموری که بفرمان هارون الرشید، یحیی برمکی را قید و بند کرد. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 240).
بادام . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 14هزارگزی خاور شوسه ٔ بم و...
بادام . (اِخ ) (آب ...) آبی است بنزدیکی محال قبی میتن ، نزدیک شهر کَش ترکستان و در کنار آن مابین قوای امیرتیمور و دشمنان جنگی درگرفته و غ...
41. ایران مرکز گسترش بادام (Amygdalus communis یاPrunus amygdalus ) به اروپا و نیز به چین، تبت و هند بود. بادام در هند کشت میشود؛ در کشمیر و پنجاب ...
بادام ، میوة درختان گوناگونی از جنس آمیگدالوس (خانوادة گلسرخیان ) که دوگونه است : شیرین و تلخ . هر دوگونه از روزگاران کهن در سراسر حوزة دریای روم (مدی...
بادام، میوهای با مصارف خوراکی، طبی و آیینی. درخت بادام[۱] درختی به ارتفاع ۵- ۸ متر با برگهایی ساده، منفرد و گلهایی زیبا و صورتیرنگ است. این درخت در ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بادام لق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوده چناران بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد در 30هزارگزی جنوب خاوری بجنورد سر راه شوسه ٔ قدیمی بجنورد ...
بادام نو. [ ] (اِخ ) منزلی است بنزدیکی قریه ٔ کرخ . رجوع به حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزو 3 شود.