اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادام تلخ

نویسه گردانی: BADʼM TLḴ
بادام تلخ . [ م ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (درخت ) مِزْج . (منتهی الارب ). مَزَگ ۞ . رجوع به بادام تلخه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بادام تلخ . [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 30هزارگزی جنوب خاوری بیرجند در دامنه واقعست .آب و هو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.