اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادام سیاه

نویسه گردانی: BADʼM SYAH
بادام سیاه . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادامهائی که بر تابوت مرده اندازند. میرخسروی گوید :
دو بادام سیه هر سو میفکن در نظربازی
نگه دارش که روزی بر سر تابوتم اندازی .

(آنندراج ).


|| کنایه از چشم معشوق باشد. جامی گوید :
چشم تو جادوست یا آهوست یا صیاد خلق
یا دو بادام سیه یا نرگس شهلاست این ؟

(آنندراج ).


در غیاث بهمین معنی بادام سیه آمده است . رجوع به بادام سیه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سیاه بادام . (اِ مرکب ) کنایه از چشم معشوق چه چشم را به بادام تشبیه کرده اند. (برهان ) (آنندراج ) : غم پیری سمن بر سنبلش ریخت ز آسیب خزان...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.