اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادفرنگ

نویسه گردانی: BADFRNG
بادفرنگ . [ ف َ رَ ] ۞ (اِمرکب ) بازیچه ٔ اطفال است و آن چوب یا چرمی باشد که ریسمان بر آن بندند و در کشاکش آرند تا صدایی از آن ظاهر گردد. (برهان ) (آنندراج ). خراره ، چوبی باشد مدور که ریسمان بر آن بندند و در کشاکش آرند تا از آن صدا برآید و بفارسی بادفرنگ گویند. (منتهی الارب ). بادآفراه . بادافراه . بادافره . بادفرنک . بادفر. بادفرا. بادبر. بادپر. فرفر. فرفروک . فرفره . بادفره . بادبرک .بادفرک . بادبره . بهنه . شیربانگ . گلگیس . پِل . پهنه . فرموک . گردنای . خذروف . دوّامه . و رجوع به باد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
بادفرنگ . [ ف ِ ن َ ] (اِ مرکب ) در خراسان بادفراه را گویند. (از برهان : بادفراه ). رجوع به بادآفراه ، بادافره ، بادافرا، بادفرا، بادفرنگ ، بادبر، ...
باد فرنگ . [ دِ ف َ رَ ] ۞ (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جوششی باشد بغایت سوزان و دردناک و رنگ آن بزردی مایل و صاحب این مرض بیشتر اوقات با ح...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.