اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باده پرست

نویسه گردانی: BADH PRST
باده پرست . [ دَ / دِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) بسیار میخواره . (ناظم الاطباء). کنایه از دائم الخمر. (آنندراج ). بسیار میخوار را گویند. می پرست . بنده ٔ می :
بپیری بمستی میازید دست
نه نیکو بود پیر باده پرست .

فردوسی .


شه بامّید ماست باده پرست
من قلم دارم و تو تیغ بدست .

نظامی .


عاشقی را که چنین باده ٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گرنشود باده پرست .

حافظ.


کمر کوه کمست از کمر مور اینجا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.