گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باده خوار نویسه گردانی: BADH ḴWAR باده خوار. [ دَ / دِ خوا / خا ] (نف مرکب ) شرابخوار. (آنندراج ). شرابخواره . می خواره : چون دل باده خوار گشت جهان با نشاط و کروز ۞ و خوش منشی . خسروی .چو از می گران شد سر باده خوارسته گشت رامشگر و می گسار.اسدی (گرشاسب نامه ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود