باده ٔ شیراز. [ دَ
/ دِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باده ٔ شیرازی . بمعنی شرابی که در شیراز اندازند. مخلص کاشی گوید:
غربت افتاد چو دلخواه وطن میگردد
باده را شیشه ٔ شیراز کند شیرازی .
ملا مقیما گوید
: پیاله نوش که خواهد شکست بر جنت
خمار باده ٔ شیرازت از شراب طهور.
محسن تأثیر یزدی گوید
: حسن و عشق و عاشق و معشوق هم شهری خوش است
باده ٔ شیراز باید شیشه ٔ شیراز را.
(از آنندراج ).