اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باده کشیدن

نویسه گردانی: BADH KŠYDN
باده کشیدن . [ دَ / دِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) باده نوشیدن . باده خوردن . باده گرفتن :
باده گر اندک وگر بسیار می باید کشید
گر کمان صد من بود یک بار می باید کشید.

ملا قاسم (از آنندراج ).


و رجوع به باده گرفتن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.