اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باده نوش

نویسه گردانی: BADH NWŠ
باده نوش . [ دَ / دِ ] (نف مرکب )میخواره . (ناظم الاطباء). شرابخوار. می خوار. می گسار.شرابخواره . باده نوش . باده خوار. باده کش :
باده نوشان درآمدند بجوش
در و دیوار برکشید ندا.

(منسوب به ناصرخسرو).


در مجلس بزم باده نوشان
بسته کمر و قبا گشاده .

سعدی (بدایع).


باده نوشی که درو روی وریائی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نوش باده . [ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) نوش باد. رجوع به مدخل قبل شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.