بارفروشه ده
نویسه گردانی:
BARFRWŠH DH
بارفروشه ده . [ ف ُ ش َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی به مازندران . بارفروش : پس از وصول بدان حدود [ مازندران ]امیر نظام الدین عبدالکریم که ایالت آمل و بارفروشه ده ارثاً و استحقاقاً تعلق به وی میداشت ... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 520). و رجوع به همین کتاب ج 3 صص 340 - 341 - 343 - 344 - 347 - 349 - 354 - 355 شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.