گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بار فکندن نویسه گردانی: BAR FKNDN بار فکندن . [ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بار افکندن . بار نهادن . بار بر زمین گذاشتن : چون بار من ای سفله فکندی ز خر خویش اندر خر تو چون که نگویم که چه بار است . ناصرخسرو.رجوع به بار و بار افکندن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود