اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بارگاه افراشتن

نویسه گردانی: BARGAH ʼFRʼŠTN
بارگاه افراشتن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) بر پا کردن خیمه ٔ سلاطین . بارگاه آراستن . بارگاه زدن . بارگاه کشیدن :
چو افراشت در غجدوان بارگاه
جهان تیره گشت از غبار سپاه .

قاسم گنابادی (از ارمغان آصفی ).


رجوع به بارگاه آراستن و بارگاه زدن و بارگاه کشیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.